کشیدگی ردیف و محتوا
0

در تماس هایی که از طرف افرادی که دارای ایده ها یا محصولات نوآورانه می باشند با من گرفته می شود اغلب این سوال پیش می آید که: «من به دنبال یه اسپانسر خوب می گردم. چطوری پیدا کنم؟» یا گاهی همراه با چاشنی نا امیدی می گویند: «چرا کسی اسپانسر ما نمی شود!»

واقعیت امر این است که اغلب این افراد معنای اسپانسر را چندان به درستی نمی دانند و تصوری از اینکه چه فایده ای برایشان دارد ندارند. آنان منظور دیگری از کلمه اسپانسر دارند اما کلمه ای برای آن نیافته اند.

پیش از آنکه به آن کلمه مورد نظر بپردازیم اجاره دهید تا به بررسی معنی اسپانسر بپردازیم.

اسپانسر به فرد یا سازمانی گفته می شود که تمام یا بخشی از هزینه ها را برای برگزاری یک رویداد ورزشی، فرهنگی، هنری و … در ازای تبلیغات برعهده می گیرد.

به این ترتیب اسپانسرشیپ، ارتباطی است ما بین یک سازمان یا شرکت با یک برنامه یا رویداد که در ازای دسترسی به پتانسیل های (غالبا تبلیغایت) قابل بهره‌برداری از آن برنامه، مبلغ نقدی معینی می‌پردازد. برای مثال شرکت ساعت سازی Rolex طی قراردادهای بلند مدت با کمیته های برگزاری مسابقات تنیس، و همچنین بازیکنانی مانند راجر فدرر،حقوق انحصاری تبلیغات در بازی‌های ومیبلدون و غیره را در اختیار می گیرد.

با توجه به تعاریف بالا، می توان نتیجه گرفت که اگر کسی که ایده ای که در سر داشته را تا حدودی اجرا کرده و حالا برای پیشرفت بیشتر نیاز به منابع مالی دارد، این فرد نباید به دنبال اسپانسر باشد. چرا که اولا، سازمان ها یا شرکت ها چیزی را اسپانسر می کنند که بدانند برایشان بازدهی تبلیغاتی بالا و با ارزشی دارد و تعداد زیادی از افراد درگیر آن خواهند شد. اما فرد یا گروهی که هنوز ابتدای کار است و نه کاریر زیادی دارد و نه مشتری چندانی، نمی تواند انتظارات اسپانسرکننده را برآورده کند. دوما، اسپانسر کننده تنها در موففیت های شما شریک می شود و طوری با شما قرارداد می بندد که اگر کار شما شکست بخورد یا بازدهی لازم را نداشته باشد، ضرر و زیانی را متحمل نشود و اگر به اعتبارش ضربه وارد شد، بتواند از شما خسارت بگیرد.

خوب اگر اسپانسر برای کمک به شکل گیری و حرکت یک استارتاپ به جلو مناسب نیست، سراغ چه چیزی باید رفت؟

در موضوع تامین سرمایه ی کسب و کارهای نوپا روش ها و راه های مختلفی وجود دارد از خرج کردن پس اندازهای شخصی و قرض گرفتن از فامیل و دوستان و آشنایان تا شریک شدن با سرمایه گذاران و دریافت وام از بانک.

در این میان آنچه که موثرتر به نظر می آید جذب سرمایه از افراد یا موسسات سرمایه گذاری است که با مفاهیم مورد نظر آشنایی دارند و می دانند که نباید انتظار داشته باشند که سرمایه ای که به یک استارتاپ داده اند به زودی به نتیجه خواهد رسید و چندبرابر آن را برداشت خواهند کرد. در واقع ریسک و خطر این سرمایه گذاری را باید بتوانند بپذیرند. به همین دلیل به آنان اغلب سرمایه گذاران خطرپذیر و اهل ریسک می گویند.

مرتبط: چگونه اعتماد سرمایه‌گذاران را در کمترین زمان برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ خود جلب کنید؟ + اجرای صوتی

خوبی جذب سرمایه گذار این است که او با شما شریک می شود و این یعنی هم در موفقیت شریک است و هم در شکست. هم در سود و هم در ضرر. یعنی به جای اینکه مانند بانک به شما پولی قرض دهد و برایش مهم نباشد که چه بلای سر آن پول می آید و در نهایت پولش را به اضافه ی سود بخواهد، در ازای سهمی از کل پروژه ( نه تنها سود) سرمایه ای به پزوژه ای که دارید پیش می برید تزریق می کند تا آن کار پیشرفت کند و به موفقیت برسد و ارزشش بالاتر رود. در صورتیکه ارزش آن در طول زمان اضافه شد، ارزش سهام تمام شرکای آن شرکتی که بر اساس آن پروژه تشکیل می شود هم افزایش خواهد یافت. اگر هم کار شکست بخورد و ارزشش کم شود و ضرر بدهد تمامی شرکا به نسبت سهامشان باید ضرر را تحمل کنند.

مرتبط: یک کارآفرین در آمریکا چگونه سرمایه گذار فرشته Angel پیدا می کند؟

اضافه بر این، اگر سرمایه گذار مورد نظر خودش صاحب نظر باشد و ارزشش بیشتر از پولی که می آورد باشد این به شدت می تواند در موفقیت کسب و کار اثر داشته باشد. در زبان انگلیسی به این نوع پول می گویند: Smart Money یعنی هم پول و هم راهنمایی و کمک و ارتباطات با خود دارد.